ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل حمید
حمید
36 ساله از بندر عباس
تصویر پروفایل هستی
هستی
40 ساله از اسلامشهر
تصویر پروفایل فرزانه
فرزانه
30 ساله از تهران
تصویر پروفایل مهسا
مهسا
38 ساله از تبریز
تصویر پروفایل هاشم
هاشم
44 ساله از ری
تصویر پروفایل حسین
حسین
41 ساله از تهران
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
37 ساله از شیراز
تصویر پروفایل سحر
سحر
39 ساله از کرج
تصویر پروفایل نیما
نیما
42 ساله از تبریز
تصویر پروفایل محمود
محمود
50 ساله از تهران
تصویر پروفایل حسین
حسین
57 ساله از کرج
تصویر پروفایل الهه
الهه
57 ساله از تهران

همسریابی تورام چند عضو دارد؟

همسریابی توران برگرد....منو ببین نامرد عشقم گناه بود مگه من چ گناهی مرتکب شدم که این حقم بود.... وای نه نه همسریابی تورام بر نگرده ها غلط کرده

همسریابی تورام چند عضو دارد؟ - همسریابی


آدرس همسریابی تورام

یه حسی داشتم. دلم تنگ بود. دلم خیلی خسته بود از همه دنیا.از زندگی. دلم گیر بود. هیچی واسم مهم نبود هیچی خوش حالم نمیکرد هیچی ناراحتم نمیکرد. دیگه هیچی دلمو نمیشکست.. .. خانم رسیدیم. با شنیدن حرف راننده به خودم اومدمو نگاهی به دورو ورم کردم. آره خودشه فرودگاه.... دلم گر گرفت چرا دیدن همسریابی تورام اینقدر آتیش به قلبم مینداخت. پولو حساب کردم. رفتم سمت در ورودی. یکم که گشتم متوجه حضور احسان امیر و همسریابی تورامن وآذین شدم. و خودمو پشت یکی از ستون های بزرگ سالن پنهون کردم دقیقا پشت سرشون بودم. بعد یکم انتظار.... . آریام. ...آقایی...

این همسریابی توران بود.

نمیدونم کی صورتم خیس شده بود. این همسریابی توران بود. قلبم محکم ومحکم تر میزد داشت بیرون میزد از پشت ستون دیدن همسریابی تورام حق من نبود من عاشق همسریابی توران بودم. الهی من فداتشم موهاشو چجوری زده.

همسریابی توراما وجودم ببینش تورو چی پوشیده همه هستیمو ببین یه پیرهن مشکی. یه جین مشکی و یه کت تک مخمل آبی کاربونی. الهی....راه گلوم بسته بود و به سختی نفس میکشیدم. به امیرو احسان دست داد ای این قلبمو ببین ببین نمیسازه باهام همسریابی توران منو به بازی گرفت ببین الانم دنبالم نمیگرده.

ببین چه راحت میخنده ببین دندوناشو. اونوقت من یادم نمیاد از ته دل خندیده باشم. از پس هر خنده ام یه غم داشتم غم نبود همسریابی تورام.با بچه ها هم قدم شدو داشتن میرفتن سمت در ورودی. من زل زده بودم به عزیز ترین لعنتی دنیا....از کنار ستون گذشتنو ومنم با فاصله پشت سرشون راه میرفتم. اشک چشمامو قبل ریختن. پاک میکردم.

همسریابی توران برگرد

همسریابی توران برگرد....منو ببین نامرد عشقم گناه بود مگه من چ گناهی مرتکب شدم که این حقم بود.... وای نه نه همسریابی تورام بر نگرده ها غلط کرده دلم هرچی میخواد غلط کرده صداش میزنه من آری رو نمیخوام مث خودش. من میرم از زندگیش خیلی ساده همون طور که به سادگی فراموش شدم. همسریابی تورامن و احسان جلو نشستن آذین هم صندلی عقب. امیر و همسریابی تورامن هم با ماشین همسریابی توراما... ببین دلم. ...بین دلکم ببین آری. ...چطوری رفت دیدی دنبالت نگشت.. ..فقط خواستم بهت ثابت کنم...

بچه ها رفتنو باماشین از جلو چشمم دور شدن دور.... منم بایکی از تاکسیای فرودگاه رفتم موسسه اما با چه دلی. ... دلم شکسته بود چه جورم دوباره عشقمو دیدم. همه چی رو داشتم با دیدنش وا میدادما. نزدیک بود برمو بغلش کنم.
 

مطالب مشابه