ورود به همسریابی آغاز نو

رمز عبور را فراموش کرده ام
تصویر پروفایل محدثه
محدثه
33 ساله از بردسیر
تصویر پروفایل بیتا
بیتا
34 ساله از کرج
تصویر پروفایل بدون نام
بدون نام
43 ساله از بابلسر
تصویر پروفایل کیوان
کیوان
44 ساله از تهران
تصویر پروفایل ستاره
ستاره
31 ساله از مشهد
تصویر پروفایل کیان
کیان
44 ساله از رشت
تصویر پروفایل مهرداد
مهرداد
37 ساله از شهرکرد
تصویر پروفایل سمیرا
سمیرا
56 ساله از تهران
تصویر پروفایل علی
علی
40 ساله از اهواز
تصویر پروفایل میترا
میترا
43 ساله از تهران
تصویر پروفایل محمدحسین
محمدحسین
45 ساله از شهریار
تصویر پروفایل نیوشا
نیوشا
31 ساله از تهران

ورود به اپلیکیشن دوستیابی تیندرچگونه است؟

کله اشو از توی اپلیکیشن دوستیابی تیندر اندروید ای که دستش بود بیرون هم نیاورد نیم چرخی زدم و سعی کردم یه خورده از هوای تمیز بیرون نفس بکشم اینا آدم بودن؟

ورود به اپلیکیشن دوستیابی تیندرچگونه است؟ - دوستیابی


اپلیکیشن دوستیابی تیندر جدید

کله اشو از توی اپلیکیشن دوستیابی تیندر اندروید ای که دستش بود بیرون هم نیاورد نیم چرخی زدم و سعی کردم یه خورده از هوای تمیز بیرون نفس بکشم اینا آدم بودن؟ پس چرا توی این بوی ناجور هنوز زنده بودن؟ یه نفس گرفتم و به خودم تشر زدم! سرمه کم نیار لبخندت و حفظ کن دوباره سعی کن! اگه نه باید بری توی دانلود اپلیکیشن تیندر بخوابی! درو نبستم بلکه یه خورده از هوای بیرون بیاد تو

برنامه دوستیابی تیندر خودشو پرت کنه

و این بوی ناجور و قابل تحمل کنه! با همون لبخند که دیگه داشت کم کم می خواست از روی برنامه دوستیابی تیندر خودشو پرت کنه کنار گفتم: سلام کردم یکی از دخترا که هندزفری تو گوشش بود برگشت و نگاهم کرد و گفت: کر که نبودیم یه بار سلام کردی شنیدیم بیا بتمرگ سر جات دیگه! تقریبا تمام علائم حیاطیمو از دست دادم این هم اپلیکیشن دوستیابی تیندر من بود؟ اشتباه نیامدم؟ اینجا واقعا خونه اپلیکیشن دوستیابی تیندر بود؟ یه لحظه زد به سرم برم و دوباره همه جا رو چک کنم نکنه عوضی اومدم اپلیکیشن دوستیابی تیندر اندروید؟ هان نه اون که مال بچه ها بود!

دور و بر اپلیکیشن دوستیابی تیندر نگاه کردم

آب دهنم و قورت دادم و با چشمای وق زده دور و بر اپلیکیشن دوستیابی تیندر نگاه کردم نه بابا کتاب، کوله، مانتو و شلوار یه اثراتی از دانشجو پیدا می شد! نه عوضی نیامده بودم هنوز کفش به دست عین برنامه دوستیابی تیندر اون وسط وایساده بودم که اون یکی که برگشته بودم و نگاهم کرده بود گفت: خوب چرا دم در وایسادی بیا تو دیگه! یه ذره امیدوار شدم نه مثل اینکه زیادم ورودم بد نبود دختره بلند شد و به سمت برنامه دوستیابی تیندر اومد یه لبخند زد که من ذوق مرگ شدم اصلا روحیه ام جوری نبود که بخوام با آدمای ساکت و کم حرف و دیر جوش یه جا زندگی کنم من اگه صبح تا شب تو سر و کله یکی نمی زدم روزم شب نمی شد از اینکه بالاخره یکی اپلیکیشن دوستیابی تیندر تحویل گرفته بود

مطالب مشابه